ایران، روسیه و غرب. بازهم همان سهگانه قدیمی که در طول ۲۰۰سال گذشته پابرجا بوده است. از معاهده فینکنشتاین گرفته تا گلستان و از گلستان تا ترکمانچای و از این عهدنامه تا قرارداد ۱۹۱۹. در همه این قراردادها همواره سهگانه ایران، روسیه و غرب مطرح بوده است.
با موضعگیریهای اخیر وزیر امور خارجه روسیه بهنظر میرسد برجام را هم باید متأثر از این سهگانه در نظر گرفت. لاوروف بهتازگی درباره برجام گفته است: «در وین باید به حقوق طرفها احترام گذاشته شود. توافق در وین باید تضمین کند که همه شرکا از حقوق مساوی برای همکاری در تمامی زمینهها بدون تبعیض برخوردار هستند». از این جملات لاوروف در ابتدا ممکن است چنین برداشت شود که روسیه میخواهد با برگه ایران بازی کند و برجام را گرو بگیرد. اما آیا چنین است؟ پاسخ به این پرسش را میتوان با این پرسش روشنتر کرد که روسیه در گفتوگوهای احیای برجام چه ضریبی دارد؟ بهعبارت دیگر این درست است که ایران در مذاکرات هستهای با ۶کشور طرف بود و توافق هم یک توافق جمعی است، اما ضریب واقعی همه طرفها در اجرای برجام یکسان بود؟ بهعنوان مثال اگر روسیه از برجام بیرون میرفت، تأثیرش در اقتصاد بیمار ما بههمان اندازه بود که اکنون آمریکا بیرون رفته است؟ پر واضح است که چنین نیست.
علاوه بر این در تمام مدتی که آمریکا زیر میز برجام زده بود، ما با روسها و چینیها براساس توافقات برجامی، مسائلی مثل هستهای، نظامی و علمی و تکنولوژیک را جلو بردهایم و حداقل روسها تاکنون به بیشتر آنچه در برجام متعهد شده بودند، عمل کردهاند. پس ماجرای این مواضع روسیه چیست؟ آیا این بهمعنای آن است که روسها در صورت احیای توافق از برجام خارج خواهند شد؟ این پرسش هم با یک سؤال دیگر روشنتر میشود؟ آیا در حال حاضر روسها وضعیت مناسبی در اقتصاد دارند و آنقدر شریکهای تجاری در سطح جهان دارند که دیگر نیازی به ما و برجام نداشته باشند؟ بازهم روشن است که نیاز روسها با وجود تحریمهای غرب بر سر کریمه و اوکراین به شرکای اقتصادی در شرق بیش از هرزمانی است.
بنابراین تنها برداشتی که میتوان از مواضع اخیر روسها داشت، این است که آنها نگرانند در صورت احیای برجام و بازگشت روابط ایران و غرب به وضعیت عادی یا شبهعادی، تنها بمانند. این نگرانی در کرملین شدت گرفته که با احیای برجام، ایران ممکن است به بلوک غرب (بلوکی که در حال حاضر با روسیه در جنگ سخت است) بپیوندد.
نکتهای که ممکن است بعضی از فعالان دستگاه دیپلماسی را وسوسه کند تا از فرصت پیش آمده برای رهایی از اوضاع اقتصادی فعلی نهایت استفاده را ببرند. اما یک نکته مهم در این موقعیت باید مورد توجه قرار بگیرد. هدف اصلی غرب از عجله برای احیای برجام حتی بدون روسیه چیست؟ اگر نگاهی به وضعیت بازار انرژی بیندازیم، میبینیم که جنگ اوکراین و تحریم روسیه عملاً باعث شده قیمتها با سرعت سرسامآور بالا برود. هیچ چشماندازی هم برای بازگشت قیمتها وجود ندارد.
آمریکا برنامهای برای برداشتن تحریمهای نفتی ونزوئلا تدوین کرده است تا بتواند با استفاده از این حربه قیمتها را برگرداند، هرچند نشست اول هیئت اعزامی به کاراکاس نتیجهای در بر نداشته؛ بنابراین مسئله اصلی غرب همچنان حلنشده باقیمانده؛ رشد سرسامآور قیمت انرژی. توجه به این نکته مهم توسط دستگاه دیپلماسی میتواند برای اولین بار فرصتی بینظیر در اختیار کشورهای بلوک شرق (شامل ایران، روسیه و چین) قرار دهد تا امتیازهای جدیتری از غرب بگیرند. غرب در حال حاضر بیش از هرزمانی لای منگنه گیر کرده است.
انرژی، گلوگاه اصلی بلوک غرب است و نگاه بلندمدت در این برهه به کشورمان کمک خواهد کرد تا ضمن حفظ شرکای راهبردی خود که در روزهای سخت کنارمان ایستادهاند با درک نگرانیهای آینده آنها، نقشه غرب برای ایجاد تفرقه بین متحدان شرقی را خنثی کند. موقعیت اکنون ما در برابر غرب شبیه موقعیت ایران در برابر روسیه در آستانه معاهده گلستان است. معاهدهای که انگلیسیها دلال آن بودند و فرصت ما برای شکست تزارهای ضعیف شده را گرفتند. حواسمان باشد بازهم غرب با نشان دادن در باغ سبز، امتیاز ما در جنگ علیه خودش را از خود نکند. باید هرتصمیمی را با نگاه بلندمدت اتخاذ کنیم.
نظر شما